نه تو نرفتی ، نه ، تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو هنوز هم اینجایی
پ . ن :
مامانت رو در آغوش می گیرم ، می گه : دیدی تو یه لحظه بی دختر شدم
و من شرمنده ام از زنده بودنم
عکس هاتون رو گذاشتن رو میز
شمع
گل
مهسا
مهدیه
خط ِ اریب ِ سیاه ِ بغل ِ عکسهاتون
بغض می کنم
تو رفته ای
می دانم
آرامی و شاد
...اما شیون های ِ مادرت را
... بی قراری ِ پدرت
...و تنهایی برادرت