o LoLiGameS
<< Home



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Tuesday, December 30, 2008
و عشق یعنی :
واسه خاطره دو تا ماچ اضاقه ، تو اوج ترافیک بروم تا دم دانشگاه علم و صنعت ملعون .

Labels:

در آستانه سال نو ... امروز قراره با هم ناهار ماکارونی بخوریم .
*** سال نو مبارک***

Labels:

Sunday, December 28, 2008
گاه و بی گاه ...
دلم که تنگت میشه حتا یه لحظه هم نمی شه بیشتر صبر کرد .

Labels:

Saturday, December 27, 2008
-داغه دیگر ....
- شاید من زیادی حساسم
- 15 سال دیگر گمونم بشت برسم

Labels:

Thursday, December 25, 2008

دوست نداشتم شب عید قهر باشیم ، ولی دوست هم ندارم باز این بار من واسه آشتی کردن زنگ بزنم ...

می دانی؟!

دلی که شکست بندش نمی زنند .

مری کریسمس

Labels: ,

از در شرکت آمدم بیرون مدیر عامل محترم از پشت اف اف صدام می کنه ...
* کیفم رو جا گداشتم !!!!

Labels:

Wednesday, December 24, 2008

گاهی شاید تموم کردن یه رابطه (هر چفدر عمیق / هر چقدر طولانی ) ، بهتر از ادامه دادنش به صورت دولا دولا باشه

میدونم ! سخته
درد داره
می دونی! همیشه عزیز بودی
می دونی ! گاهی واسه دیدنت لحظه شماری کردم
/ دل تنگی هام رو / عشقم رو / طعم عجیب امنیتی که دسنانت برایم می آورند را و ...می دانی .
ولی ادامه دادنش سخت تر از ، از دست دادنت شده

Labels:

"من اگه قرار باشه سعی کنم ترجیح میدم سعی ‌کنم دوباره داشته باشمت تا بخوام سعی کنم فراموشت کنم"
+ پوریا بیا یه تیم بشیم

Labels:

Tuesday, December 23, 2008
ماشینو می کوبم به ستون
ردش می کنم ، می گیره به دیوار ، بی خیال می روم عقب
آینه می گیره به دیوار ، می شکنه
***
آقایی که آمده در رو درست کنه میاد پایین و کمی راهنمایی می کنه
باز می خورم به دیوار
پیاده می شوم
ماشین رو میاره بیرون
می گه : می خوای آزانس بگیری؟؟؟!!!
این همه دردسر واسه درآوردن ماشین از پارکینگی است که 500 روزه روزی یه بار ماشین رو میارم بیرون و یه بار می گذارمش سرجاش ...
* یه وقتایی حالم خوب نیست دیگه ...
* دلم تنگتونه خب ، بفهمین .
پ . ن : یکی منو به اعتراف یلدایی دعوت کنه
*** علف ها بی واسطه با خدا سخن می گویند ، بخشیده خواهم شد به یقین
کنش و واکنش که به یک اندازه نباشه ، دنیا تو حرکتش دچار مشکل میشه.
* من و تو که فقط یه جزئیم

Labels:

Monday, December 22, 2008
دو ، سه روزه گوشم زنگ می زنه
انگاری یه خبری هست و یادم نیست
یا یه کاری باید انجام می شده ، یادم نیست
...
از صبح هم که یه چیزی افتاده به جونم که بهت زنگ بزنم ،
بگویم : " قهریم ، ولی حرف که می زنیم ، نه؟"



Labels:

Sunday, December 21, 2008
- یک هفته زود آمدنت
نگفتن تاریخ رفتنت
عصبانیت ها و از کوره در رفتن هات
آغوش گرمت
شادی هات
دل تنگی ها و خشم هات ...
همه این ها به یک اندازا غیر قابل پیش بینی است .

Labels:

ایران که نبودی ، این فاصله توجیه ندیدنت بود ...
الآن که اینجایی
فاصله ای نیست ....
* قهر کردی
Saturday, December 20, 2008
نیم ساعت دیگر جدی جدی زمستونه ...
این پست فقط به خاطر اینه که یادمون باشه امسال ، ما ، " من و تو " ، بلند ترین شب سال را قهر بوده ایم .

Labels:

دلم گرفته بود
سفره دلمو برای یه دوست مشترک باز کردم
چه می دونستم می شینه ریز به ریز حرف هام رو براش می گه !
که بعد گوله این کدورت بزرگ تر شه و اون فکر کنه کن پشت سرش حرف زدم ....
Friday, December 19, 2008
می دانی؟!
هنوز پس از 8 سال
گاهی حرکاتت اصلن قابل پیش بینی نیست ...
عینهو قهر دیروزت

Labels:

Monday, December 15, 2008
پرید که می شم
دلم می گیره ، مهم نیست که بهانه ای باشه یا نه ...
پرید که می شوم
دلم تنگ می شه ، اهمیتی نداره اینجا باشی یا اون طرف دنیا
پرید که می شم
اوضاعم که می ریزه به هم
برات اصلن مهم نیست که چی می گی ...
گاهی زمان هم کاری از پیش نمی بره .
* بیست و چهارم آذر ماه
Thursday, December 11, 2008
نه " 9ای" در کار بود ، ته " 7 ای " ...
به یک نرسیده ، آمد .
Monday, December 8, 2008
نه یا هفت مسئله این است .
Sunday, December 7, 2008
حرکات سورپرایزی رو چه به من
بعد عمری میام یهویی و بی خبر بروم پیشش ...
خونه نیس
زنگ می زنم ، نیم ساغت صبر می کنم بیاد تا با هم املت بزنیم ...
و اما بعد ...
Thursday, December 4, 2008
زنده گي دوست داشتني مي شود اين چنين .