o LoLiGameS
<< Home



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Tuesday, September 25, 2007
به زنده گی روزمره باز می گردم
پر از دل نتگی


سلکشن رییس را کپی کرده ام
آهنگ ِ آشنایی می خواند
چشمانم را می بندم

دستانم را گرفته ای و همراه با آهنگ می خوانی
اول آرام زمزمه می کنی
و بعد آهنگ در آوازت گم می شود
دور میز ایستاده ایم
دو سال و 2 ماه می گذرد
آرزو می کنیم
و ترس هایمان را در کاسه آتش می سوزانیم



می دانی؟!
به آن روزها نیاز دارم
به رقص ِ آرام ِ پشت ِ صندلی ها
و چشمانی بسته
... که حرکات ِ ناموزونم را نمی پایند


صدای ِ این زن
د
ل
م
... را می لرزاند


حنجره ی ِ توانای ِ این زن بارها و بارها با همین آهنگ
پشت ِ همان صندلی ها پنهان کننده ی ِ شکست ِ پر صدای ِ بغضم بوده است



به آن روزها نیاز دارم
به کاسه ی ِ آتش
می خواهم ترس ِ از رنده گی را درونش بسوزانم


...

... پ . ن : آهنگ ِ روی ِ بلاگ

Post a Comment