از وقتي که رفتم کلاس آيلتس بد قلقي هاش شروع شد
هر بار که مي رفتم و ميومدم دو روز تو خودش بود
تا کلاس تموم شد و يک ماهي همه چيز آروم بود
وقتي واسه امتحان ثبت نام کردم باز نق نق هاش شروع شد
+ روزی سه چهار ساعت می شینم پای این اینترنت خراب شده پی دانشگاه می گردم تو دنیا
ببینم کجا می تونم ارزون تر و با شرایط بهتر پیدا کنم ..
حسابی اعصابم خورده ، پرم از استرس
و نمی تونم هیچ چیزی رو براش تعریف کنم
اینه که فقط می شینم و هیچی نمی گم ، یا می خندم و یهو با هر تلنگری کج می شم و تو خودم فرو میرم
+ امروز بعد از یک ماه هی قهر و آشتی و هی ناراحتی رفتیم ناهار بخوریم
کلی خندیدیم و سعی کردم همه چیز آروم باشه
موقع خداحافظی آمده می گه " تو اگر بری ، دیگر برنمی گردی ، نه؟؟؟؟ " ...
سوار ماشین شدم و سرگردون خیابونا شدم .. یاد همه روزهایی افتادم که با تک تک دوست هام خداحافظی کردم
می ترسم به خاطر من .. سه سال دیگر اون هم بشه یکی مثه من ...
Labels: ...خارج كه مي گن اينه