اون موقع که شروع کردم نوشتن 16و 17 سالم بود / زنده گیم روند متفاوتی داشت و با زنده گی خیلی از آدم های دورم قدر زمین تا آسمون فرق می کرد .
اون موقع ها با خودم قرار گذاشته بودم همه چیزو بنویسم که وقتی زمان می گذره بخوونم و ببینم چه قدر همه چیز عوض می شه
زنده گی سختی بود
اما الان هر چی می خوونم می بینم هر سال که گذشته سخت تر شده و من به جای این که توانم بیشتر بشه هی هر سال و هر سال کمتر شده ..
اما هیچ وقت فکر نمی کردم به جایی برسم که واسه یه تاتر رفتن یا یه ساندویچ خوردن مجبور شم این همه حساب و کتاب کنم ...
امیدوارم دیگر سخت تر از این نشه .