می دانی !؟
می خواهم در آغوشم بگیری
. و من محکم دستهایم را دور ِ گردنت حلقه کنم ،
سر بر شانه هایت بگذارم
و از بودنت اطمینان یابم
. من رنجیده ام
...منتظرم حرفی بزنی
هیچ نمی گویی
. یک هفته گذشته است و من گمان می کنم حتمن فراموش کرده ای که چه گونه بیهوده سرم داد کشیده ای
کلاس شروع می شود
حرف می زنیم
: می گویی
One of my negative quality is that I am a quick tempered person !!!
...نگاهم می کنی ، چشمک می زنی و من می پذیرم غیر مستقیم ترین عذر خواهیت را
***
...می دانی دردهای ِ بودنت ، در کنار ِ درد های ِ نبودنت هیچ است
Labels: ... برای تو, از خروس لاری به مرغ همسایه