o LoLiGameS
<< Home



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Saturday, June 28, 2008
- چرا درك من و تو ... در كنار هم ، اين قدر براي آدم ها مبهم و سخته؟

Labels:

at 11:25 PM~ |
Friday, June 27, 2008
هميشه نمي شه حسابي شاد و خوش بود .
مرسي هما ، پوريا ، فروغ و آزاده

Labels:

at 6:00 PM~ |
Thursday, June 26, 2008
باد كه نوزد
دل تنگي هاي يمان را به ترانه كه بسپاريم؟

Labels:

at 12:04 AM~ |
Tuesday, June 24, 2008
- امتحانا تموم شد
- تابستان شروع مي شود .
* آرامش اين روزهايم گمانم حضور خدايي است كه با تو باز يافتمش .

Labels:

at 12:56 AM~ |
Sunday, June 22, 2008
ديدي چي شده؟؟؟






چاي شده دو هزار تومن
-نه

والا
اونم كجا
- كجا؟
گودو
at 5:16 PM~ |
Friday, June 20, 2008
اين روزها همه " لولي گيمز " مي خونن ، شما چطور؟!!!

Labels:

at 12:25 PM~ |
Thursday, June 19, 2008
بعد از اين همه دردسر دانلود با اينترنت آدم رواني كن " معروف به دايل آپ " ، بالاخره بعد 2 سال رفتم دارينوش و سي دي بابايي رو خريدم .


امتحانم هم بد نبود لااقل 16 مي شوم و اين يعني پوزخند خدمت آقاي مفيدي (استاد تنظيم) كه به من 11 داد !!!


و دمتان گرم اقاي مهندس ميوه چي


- درس خوان جلوه كردن هم براي خودش صفايي دارد ... ها
at 9:30 PM~ |
Wednesday, June 18, 2008
يكي ، دو بار كه برچسب درس خوني بهت بزنن
انگار
مي موني تو رودرواسي
و مجبوري بشيني درس بخوني
بعد امتحان اول رو كه بشي بيست
بقيه هم بايد همين جوري پيش بره ...

اين ترم انگار اين برچسب درس خوني به همه چسبيده
هي همه مي رن دانشگاه با هم درس مي خونن !!!!
at 11:15 AM~ |
Monday, June 16, 2008
شماها وقتي دلتون مي گيره ...
چه مي كنين؟

Labels:

at 9:54 PM~ |
Sunday, June 15, 2008
سنگ هاي بزرگ تو جاده رو مي شه ديد ،
سنگريزه هاي توي راه هستند كه آدم رو از پا در ميارن .

Labels:

at 12:10 AM~ |
Saturday, June 14, 2008
وقتي يه من آلبالو و توت و توت فرنگي و شاتوت و زردآلو بخوري سر درخت
بعد شاخوم هم نباشه كه بشيتر خوش بگذره ، گوشي موبايلت هم بتركه
و تمام مدت تو فكر آي ميت آلتي ميت 9502 باشي
پر واضحه كه معده ات مي ريزه به هم و از شب تا صبح هي اور مي زني .
at 4:37 PM~ |
Tuesday, June 10, 2008
رلم مي خواهد مغزمو در بيارم و بتكونمش
بگيرمش زير آب سرد و بعد بزارمش سر جاش
شايد يك كم آروم بگيره
at 12:37 AM~ |
Sunday, June 8, 2008
امشب با ماكاروني آشتي كردم .

Labels:

at 10:00 PM~ |
Friday, June 6, 2008

با اين جمله بود كه عاشقش شدم
* بر نزديك ترين كسانت ، آنگاه كه مسيح وار به سوي تو مي آيند ، بشور .*

مي خواهم بخوابم ، غم رفتنت چشمانم را مي آزارد .
پ . ن : نادر ابراهیمی در گذشت .

at 11:38 AM~ |
Tuesday, June 3, 2008
مثل برق و باد مي گذرد اين عمر
اين وبلاگ هم يك ساله شد
at 11:55 PM~ |
Monday, June 2, 2008
تو را من چشم در راهم هنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوز

Labels:

at 3:28 PM~ |