این فیلم زنده گی رو دو سه دوری بچرخونیم و برگردیم عقب
من بشینم روی تخت
و تو روی زمین لباس هایی رو که باید ببری دسته بندی کنی
من از این همه زنده گی که باید خلاطه شون کنی تو دو تا چمدون و حداکثر سی کیلو و باخودت ببری یه قاره دیگر آه بکشم
و تو برایم بخوانی :
" پشت سر مسافر گریه شگون نداره "
و من از خنده به خود بپیچم و سفر تو با ریسه های من همراه شود .
Labels: شاید در سپیده دم همدیگر را باز یابیم .