LoLiGameS
صبح زود بیدار می شوم
وسیله جمع می کنم
اتو می کنم
ماشین می گیرم می روم ترمینال
می روم بابل
وسالی رو می گذارم خوابگاه و می روم سر کلاس
استاد میاد
می گه : واسه یک شنبه 100 تا عکس تحلیل می خواهیم از خونه های تهران
ساعت 3 از کلاس میام بیرون
می روم وسیله برمی دارم
می روم ترمینال میام تهران
اون وقت به جای عکس و کار
12 ساعته یه سره نشستم پای نت
Labels: تا مرگ
من دارم کنار این کامپیوتر
تو این دنیای مجازی
با رابطه های دورادور
با آغوش های کاغذی
پیر می شوم
پیرکاش کسی پیدا شود
بیاید
تا این تنهایی غمین را در آغوشی حقیقی تمام کنم .
Labels: تا مرگ
باید بیشتر وقتم رو بزارم تو هنر ... بلکه این عزراییل سراغ منم بیاد
Labels: تا مرگ
اصلن از خودم و از این بیست و پنج سال زنده گی راضی نیستم .
Labels: تا مرگ
بند دلم رو گرفته تو دستش
هی می کشه
غافل از این که این کشش
دیگر دوام نمیاره
و همین روزهاست
که از هم پاره شه .
Labels: تا مرگ, لحظه های گایشی
حالم بده
بدنم سسته
حس می کنم فشارم افتاده
رفتیم یه جا فشار بگیرم
مرتیکه می پرسه عینکتون واقعیه یا تزیینی ؟
خب تو اون حال من چی بگم به این مرتیکه ک* خل؟
Labels: تا مرگ