o LoLiGameS



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Friday, October 8, 2010
صبح زود بیدار می شوم
وسیله جمع می کنم
اتو می کنم
ماشین می گیرم می روم ترمینال
می روم بابل
وسالی رو می گذارم خوابگاه و می روم سر کلاس
استاد میاد
می گه : واسه یک شنبه 100 تا عکس تحلیل می خواهیم از خونه های تهران
ساعت 3 از کلاس میام بیرون
می روم وسیله برمی دارم
می روم ترمینال میام تهران
اون وقت به جای عکس و کار
12 ساعته یه سره نشستم پای نت

Labels:

Saturday, April 24, 2010
من دارم کنار این کامپیوتر
تو این دنیای مجازی
با رابطه های دورادور
با آغوش های کاغذی

پیر می شوم
پیر

کاش کسی پیدا شود
بیاید
تا این تنهایی غمین را در آغوشی حقیقی تمام کنم .

Labels:

Wednesday, April 21, 2010
باید بیشتر وقتم رو بزارم تو هنر ... بلکه این عزراییل سراغ منم بیاد

Labels:

Sunday, April 18, 2010
اصلن از خودم و از این بیست و پنج سال زنده گی راضی نیستم .

Labels:

Saturday, January 23, 2010
بند دلم رو گرفته تو دستش
هی می کشه
غافل از این که این کشش
دیگر دوام نمیاره
و همین روزهاست
که از هم پاره شه .

Labels: ,

Saturday, August 1, 2009
حالم بده
بدنم سسته
حس می کنم فشارم افتاده
رفتیم یه جا فشار بگیرم
مرتیکه می پرسه عینکتون واقعیه یا تزیینی ؟
خب تو اون حال من چی بگم به این مرتیکه ک* خل؟

Labels: