-
بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
بي بادآوري ديروزهاي تلخ
بي استرس فرداهاي نا معلوم
بيا همين امروزي را که هستي
که هستم
بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
با هم
آن روزها
- June 2007
- July 2007
- August 2007
- September 2007
- October 2007
- November 2007
- December 2007
- January 2008
- February 2008
- March 2008
- April 2008
- May 2008
- June 2008
- July 2008
- August 2008
- September 2008
- October 2008
- November 2008
- December 2008
- January 2009
- February 2009
- March 2009
- April 2009
- May 2009
- June 2009
- July 2009
- August 2009
- September 2009
- October 2009
- November 2009
- December 2009
- January 2010
- February 2010
- March 2010
- April 2010
- May 2010
- June 2010
- July 2010
- August 2010
- September 2010
- October 2010
- November 2010
- December 2010
- January 2011
- February 2011
- March 2011
- April 2011
- May 2011
- August 2011
- September 2011
- October 2011
- November 2011
- December 2011
- January 2012
- April 2012
- May 2012
- June 2012
- September 2012
- October 2012
- November 2012
- January 2013
- June 2013
LoLiGameS
Saturday, November 6, 2010
دلم گرفته
دلم برای خونه
اتاقم
تنهایی هام
برای تهران تنگ شده
برای هفته ای یک بار کوه رفتن ها
+ من در پست قبلی داغ بودم قکر می کردم می تونم اون جا سر کنم
+ کامنت دونیم هم ترکیده!
دلم برای خونه
اتاقم
تنهایی هام
برای تهران تنگ شده
برای هفته ای یک بار کوه رفتن ها
+ من در پست قبلی داغ بودم قکر می کردم می تونم اون جا سر کنم
+ کامنت دونیم هم ترکیده!
Labels: لحظه های گایشی
Sunday, September 26, 2010
دارم می روم بابل
تو خوابگاه
با 7 تا آدم دیگر
تو یه واحد آپارتمان که آخر امکاناتش دو تا میز پلاستیکی و چهار تا تخت دو طبقه است زنده گی کنم
بدون تکنولوزی
و حتی نمی دونم بدون ماکروفر صبح ها شیر رو چه جوری باید گرم کنم
بدون توستر نان رو
از شنبه هشت صبح تا 5 شنبه ظهر هم کلاس دارم و تهران آمدن هم مالیده
تو خوابگاه
با 7 تا آدم دیگر
تو یه واحد آپارتمان که آخر امکاناتش دو تا میز پلاستیکی و چهار تا تخت دو طبقه است زنده گی کنم
بدون تکنولوزی
و حتی نمی دونم بدون ماکروفر صبح ها شیر رو چه جوری باید گرم کنم
بدون توستر نان رو
از شنبه هشت صبح تا 5 شنبه ظهر هم کلاس دارم و تهران آمدن هم مالیده
Labels: لحظه های گایشی
Sunday, August 15, 2010
هر چی سعی می کنم ،این مغزم دیفراگمنت نمیشه
Labels: لحظه های گایشی
Monday, February 8, 2010
هیچ چیز سخت تر از بر دوش کشیدن غمی نبود که زیر این همه دیوانگی پنهان کرده ام.
Labels: لحظه های گایشی
Saturday, January 23, 2010
بند دلم رو گرفته تو دستش
هی می کشه
غافل از این که این کشش
دیگر دوام نمیاره
و همین روزهاست
که از هم پاره شه .
هی می کشه
غافل از این که این کشش
دیگر دوام نمیاره
و همین روزهاست
که از هم پاره شه .
Labels: تا مرگ, لحظه های گایشی
Thursday, January 21, 2010
Thursday, December 10, 2009
Life s ucks .
Labels: لحظه های گایشی
Tuesday, December 8, 2009
شانزدهم آذر
یکی از سخت ترین ، بدترین و پر استرس ترین روزهای زنده گیم بود .
یکی از سخت ترین ، بدترین و پر استرس ترین روزهای زنده گیم بود .
Labels: جهت ثبت در تاریخ, لحظه های گایشی
Friday, August 28, 2009
+ فکر کن به خاطر آزار دادن کسی یا واسه انتقام فرد دیگری رو قاطی یه رابطه کنی
و اون آدم هیچ وقت نفهمه حضورش نه از سر مهر است و نه از سر اشتیاق
Labels: لحظه های گایشی
Thursday, July 9, 2009
مامانه
تو سفر هم دست از سر من بر نمیداره
باز نشسته داره تعریف می کنه که ماهی 100 تومان فقط هزینه اینترنت منو میده ...
Labels: لحظه های گایشی
Sunday, April 12, 2009
یارو یه فحش های بی ناموسی ای میداد که من حتا از پرپر هم نشنیده بودم .
Labels: لحظه های گایشی
Tuesday, March 3, 2009
Thursday, January 29, 2009
این پی ام های بی موقع و اس ام اس های بی خودت به اندازه تذکرهای این خانومه تو سمند ........ آزار دهنده و چندش آوره ...
پ . ن : هی دنیا از ما بکش بیرون .!
پ . ن : هی دنیا از ما بکش بیرون .!
Labels: لحظه های گایشی