؟!می دانی زخم هایم هنوز التیام نیافته اند ...مرده دردها گاهی هنوز از یاد نمی برم چه گونه از پی ِ باز پس گرفتن ِ حقی که در قدرت نمایی ِ آدم بزرگ ها از کف رفت
چهار سال ِ عمرم به غم و درد و حس ِ اجحاف گذشت ... فراموشم نمی شود چه بی هوده این همه غصه به دوش کشیدیم و مهدیه نماند
نماند که اشک بزدایدم
بارها خواستم برای ِ حاج آقا نور بخش بنویسم که گرچه یک سال از پی ِ وعده های ِ دروغینش دویدیم گرچه با این همه داعیه اسلام ، دستمان نگرفت (امیدوارم در آن دنیا ( اگر باشد همان دنیا که برای ِ داشتنش اصرار به خواندن ِ نماز ِ اول ِ وقت داشت" "و ما را خسته پشت ِ در نگه می داشت مهدیه دستش بگیرد
... بارها خواستم تمام ِ مدارک را این جا بگذارم یا بنویسم قصه غصه هامان را ولی " گاه به سخن گفتن از زخم ها نیازی نیست "
* * *
در تمام ِ این روزهای ِ غم زده ، در کنارم ، بهانه ی ِ امید و آرامشم بودی بهانه ی ِ شادی هایم در میان ِ این همه درد
می دانی !؟ دلم تاریک شده ، انقدر که نمی فهمم دردش از کجاس غم دوده زده رو تمام ِ شادی های ِ بی بهانه ام از درد ِ دلم می گویم و شوق ِ شروع ِ یک کار ِ هنری شاید که کمی دلم روشن شه واسه همینه که من و مام شید و پری ناز افتادیم تو کار ِ شمع سازی –
* * *
خواب هام هم مثه بیداری هام پر شده از روزمره گی و تکرار خواب های ِ پر از استرس و ترس و انتظار چند شبه که امتحان دارم و به امتحان نمی رسم صبح که بیدار می شوم ، 1 ساعتی طول می کشه که بفهمم خواب دیده ام پناه می برم باز به آرام بخش و ضد استرس ها –
* * *
استاد ِ گرام فرمودن که تو یه فضای 6 در 6 با ارتفاع ِ 6 ، یه دفتر ِ مهندسی طراحی کنیم که 1 اتاق ِ مستقل داشته باشه واسه مهندس ، یکی واسه نقشه کش منشی و فضای تقسیم هم که جدا کتابخونه ، آرشیو ، سرویس ، آشپزخانه و اتاق ِ استراحت هم که حتمن لازمه واسه نیم طبقه بالا هم ترجیحن 1 پله گرد ِ استاندارد می خواهد و علاقه شدیدی هم داره که بیشتر ِ نور ِ دفتر از سقف ِ گنبدی ِ شیشه ای تامین شه