سه ساعت دم در ، پایین پنجره اتاقش می نشینم
و از روشن و خاموش شدن چراغ می فهمم بیرون می آید
دم در نشسته ام
بیرون می آید
نگاهی می اندازد با خشم
سوار ماشینش می شود و با سرعت می رود
و من تمام مسیر سایه به سایه اش می روم .
+ این دل تنگی ها از صد خمره شراب بدتر است ... عقل را بد زایل می کند .
Labels: " شین . مهر " نامه ., Maybe i need you ... yes i do ., جلال نامه