o LoLiGameS
<< Home



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Thursday, February 18, 2010
سه ساعت دم در ، پایین پنجره اتاقش می نشینم
و از روشن و خاموش شدن چراغ می فهمم بیرون می آید
دم در نشسته ام
بیرون می آید
نگاهی می اندازد با خشم
سوار ماشینش می شود و با سرعت می رود
و من تمام مسیر سایه به سایه اش می روم .
+ این دل تنگی ها از صد خمره شراب بدتر است ... عقل را بد زایل می کند .

Labels: , ,

Post a Comment