-
بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
بي بادآوري ديروزهاي تلخ
بي استرس فرداهاي نا معلوم
بيا همين امروزي را که هستي
که هستم
بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
با هم
آن روزها
- June 2007
- July 2007
- August 2007
- September 2007
- October 2007
- November 2007
- December 2007
- January 2008
- February 2008
- March 2008
- April 2008
- May 2008
- June 2008
- July 2008
- August 2008
- September 2008
- October 2008
- November 2008
- December 2008
- January 2009
- February 2009
- March 2009
- April 2009
- May 2009
- June 2009
- July 2009
- August 2009
- September 2009
- October 2009
- November 2009
- December 2009
- January 2010
- February 2010
- March 2010
- April 2010
- May 2010
- June 2010
- July 2010
- August 2010
- September 2010
- October 2010
- November 2010
- December 2010
- January 2011
- February 2011
- March 2011
- April 2011
- May 2011
- August 2011
- September 2011
- October 2011
- November 2011
- December 2011
- January 2012
- April 2012
- May 2012
- June 2012
- September 2012
- October 2012
- November 2012
- January 2013
- June 2013
LoLiGameS
Sunday, September 9, 2012
من هنوز دلم خیلی برات تنگ می شه
Labels: " شین . مهر " نامه .
Friday, November 19, 2010
Tuesday, July 6, 2010
مرسی که آمدی تا خاطرها ی جدیدی در این سال همه مرگ ، بسازیم
.. پر از خنده ، پر از حضورِ پر امنیت تو
خاطره های قدیمی را آنقدر تکرار کررده بودم که نخ نما شده بودند .
.. پر از خنده ، پر از حضورِ پر امنیت تو
خاطره های قدیمی را آنقدر تکرار کررده بودم که نخ نما شده بودند .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Monday, July 5, 2010
بی دلیل خندیده ای ؟!
می دانی ...
کنارت که می نشینم ته دلم غنج می رود
دلیل نمی خواهد
تو که هستی تمام سختی های دنیا به من پشت می کنند .
می دانی ...
کنارت که می نشینم ته دلم غنج می رود
دلیل نمی خواهد
تو که هستی تمام سختی های دنیا به من پشت می کنند .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Sunday, July 4, 2010
تمام دنیا رو بهم بدن با این لحظه های با تو بودن عوض نمی کنم .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Friday, April 9, 2010
ترانه ای
شعری
پر عشق
پر مهر
همین است که هر آهنگی ، آوازی قسمتی از تو را در خود دارد .
آه
ترانه ها همه مرا به یاد تو می اندازند .
+ شاید روزی بشود بی تو ، بی فکر تو زنده گی کرد .. بی ترانه ها که نمی شود
تو خود ترانه ای .
شعری
پر عشق
پر مهر
همین است که هر آهنگی ، آوازی قسمتی از تو را در خود دارد .
آه
ترانه ها همه مرا به یاد تو می اندازند .
+ شاید روزی بشود بی تو ، بی فکر تو زنده گی کرد .. بی ترانه ها که نمی شود
تو خود ترانه ای .
Tuesday, April 6, 2010
هفدهم فروردین
9 سال پیش
من در کلاسی نشسته بودم که دو ردیف بیش نداشت
و تو در جایگاه استاد ایستاده بودی
نه سال گذشت و ما هنوز در کنار هم ایم
و من نه سال است که از داشتن تو خوش حالم
+ تو هنوز می توانی سازنده ی بزرگترین شادی هایم باشی
9 سال پیش
من در کلاسی نشسته بودم که دو ردیف بیش نداشت
و تو در جایگاه استاد ایستاده بودی
نه سال گذشت و ما هنوز در کنار هم ایم
و من نه سال است که از داشتن تو خوش حالم
+ تو هنوز می توانی سازنده ی بزرگترین شادی هایم باشی
Labels: " شین . مهر " نامه .
Sunday, April 4, 2010
Tuesday, March 30, 2010
بعضی ها جهانگرد به دنیا می آیند
بعضی ها جهانگرد می شوند
بعضی ها جهانگردها را دوست دارند
من هم سال هاست در رویاهایم با تو همسفر شده ام و جهان را دور می زنم .
بعضی ها جهانگرد می شوند
بعضی ها جهانگردها را دوست دارند
من هم سال هاست در رویاهایم با تو همسفر شده ام و جهان را دور می زنم .
Sunday, March 14, 2010
چاقاله بادام می بینم و می گذرم
یادم می آید
نمی گذاشتی چاقاله ها را نشسته بخورم و بعد آنقدر می شستی که مزه اش می رفت
و بعد در جواب غرهایم
عصبانی می شدی و
می گفتی "آب جوی" بریز همان مزه را می گیرد .
یادم می آید
نمی گذاشتی چاقاله ها را نشسته بخورم و بعد آنقدر می شستی که مزه اش می رفت
و بعد در جواب غرهایم
عصبانی می شدی و
می گفتی "آب جوی" بریز همان مزه را می گیرد .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Friday, March 12, 2010
دوستی دورادور با فاصله هم خوب است ، با تو ...
برزخی ست که عمری را به امید بهشت می گذرانم
به امید روزی که به خلوتت باز گردم .
برزخی ست که عمری را به امید بهشت می گذرانم
به امید روزی که به خلوتت باز گردم .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Wednesday, March 10, 2010
پانزده سال بزرگتری
اما هر چه می گذرد
من خسته تر از تو می شوم
غمگین تر
نا امید تر
بی آرزوتر
+ من در گذر این ثانیه ها
بی تو ، پیر می شوم .
اما هر چه می گذرد
من خسته تر از تو می شوم
غمگین تر
نا امید تر
بی آرزوتر
+ من در گذر این ثانیه ها
بی تو ، پیر می شوم .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Saturday, March 6, 2010
ترو خدا حداقل فیس بوکت رو آپدیت کن
و نگذار من تو این دلواپسی و بی خبری بمونم .
و نگذار من تو این دلواپسی و بی خبری بمونم .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Friday, March 5, 2010
می دانی ؟!
شنیدن نامت برایم چه قدر سخت شده است ...
وقتی ندارمت و چه زیاد شده اند این روزها آدم های هم نام تو .
شنیدن نامت برایم چه قدر سخت شده است ...
وقتی ندارمت و چه زیاد شده اند این روزها آدم های هم نام تو .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Thursday, March 4, 2010
چند روز پیش بود
روبرویم نشسته بود
در کافه خلوتی
و من گیج و منگ این سال پر حادثه
گفت : " فکرت همش پی چیزهای بی خود است "
پرسیدم مثل چی؟
گفت : " من " !!!
روبرویم نشسته بود
در کافه خلوتی
و من گیج و منگ این سال پر حادثه
گفت : " فکرت همش پی چیزهای بی خود است "
پرسیدم مثل چی؟
گفت : " من " !!!
Labels: " شین . مهر " نامه .
Tuesday, March 2, 2010
روزها خاطراتت را مزه مزه می کنم و شب ها خوابت را می بینم .
تمام روز و شبم تویی .
همه زنده گیم .
+ دلتنگ شده ام تو را ..
تمام روز و شبم تویی .
همه زنده گیم .
+ دلتنگ شده ام تو را ..
Labels: " شین . مهر " نامه .
Sunday, February 28, 2010
دوستی دورادور با فاصله هم خوب است ، با تو ...
برزخی ست که عمری را به امید بهشت می گذرانم
به امید روزی که به خلوتت باز گردم .
برزخی ست که عمری را به امید بهشت می گذرانم
به امید روزی که به خلوتت باز گردم .
Labels: " شین . مهر " نامه .
Saturday, February 27, 2010
من شانزده ساله بودم و تو سی و دو ساله
من بزرگتر از شانزده سال و تو جوان تر و با حوصله تر از سی و دو سال
با هم می خندیدیم
می رقصیدیم
بازی می کردیم
آواز می خواندیم
پازل می چیدیم
سودوکو حل می کردیم
و ...
می دانی؟
من بزرگ شدم
خسته از این همه تلاش بی ثمر
افسرده
پرخاشگر
عصبی
تو بزرگ شدی
کارت بیشتر شد و وقتت کمتر
دورت شلوغ تر
کم حوصله تر
من ترس ها و وحشتم از دنیای آدم بزرگ ها بیشتر شد
دور شدیم از هم
من بیست و چهار سالم تمام می شود و تو تازه چهل ساله شده ای
دور شدیم و این فاصله هر روز بیشتر می شود
...
من بزرگ تر خواهم شد
پرکار تر و با وقتی کم تر
دورم شلوغ تر
و باز به سراغت می آیم و این فاصله از بین خواهد رفت .
می رسد روزی که بیستمین سالگرد " بستنی سورون " را در ظهری تابستانی جشن بگیریم ، می دانم !
من بزرگتر از شانزده سال و تو جوان تر و با حوصله تر از سی و دو سال
با هم می خندیدیم
می رقصیدیم
بازی می کردیم
آواز می خواندیم
پازل می چیدیم
سودوکو حل می کردیم
و ...
می دانی؟
من بزرگ شدم
خسته از این همه تلاش بی ثمر
افسرده
پرخاشگر
عصبی
تو بزرگ شدی
کارت بیشتر شد و وقتت کمتر
دورت شلوغ تر
کم حوصله تر
من ترس ها و وحشتم از دنیای آدم بزرگ ها بیشتر شد
دور شدیم از هم
من بیست و چهار سالم تمام می شود و تو تازه چهل ساله شده ای
دور شدیم و این فاصله هر روز بیشتر می شود
...
من بزرگ تر خواهم شد
پرکار تر و با وقتی کم تر
دورم شلوغ تر
و باز به سراغت می آیم و این فاصله از بین خواهد رفت .
می رسد روزی که بیستمین سالگرد " بستنی سورون " را در ظهری تابستانی جشن بگیریم ، می دانم !
Labels: " شین . مهر " نامه .
Thursday, February 25, 2010
چشمانم را ببندم
و آرزو کنم
این لحظه تا ابد کش بیاید
اگر می شد بمانی
دستانت را بگیرم
و تمام دردی را که ایجاد کرده ام از بین ببرم
اگر می ماندی
اگر می شد بمانی
دلم برایت تنگ شده است
و آرزو کنم
این لحظه تا ابد کش بیاید
اگر می شد بمانی
دستانت را بگیرم
و تمام دردی را که ایجاد کرده ام از بین ببرم
اگر می ماندی
اگر می شد بمانی
دلم برایت تنگ شده است
Labels: " شین . مهر " نامه .