LoLiGameS
باز كه اشك هات سرازير شد ...
- بر مي گردد .
* * *
مشكلم چيزه ديگس ...
حرف ، حرف سه نسل است .
حرف دل تنگي ها و سردرگمي نسل من
دوري و مهاجرت نسل قبل ازمن
و حالا
سكته و دل اشوبي نسل قبل از ما ...
اين اشك ها ...
Labels: . اين اشكها خون بهاي عمر رفته من است
- يكي از اون كارهايي كه از روي دل مي تونم پاش پول خرج كنم رفتن به كنسرت مهدي اسدي ِ .
ميداني؟!
_ قاعده بازي رو خوب بلدي ، همينه كه راحت مي توني دور بزني.
الكي قاطي مي كني ، زود خودتو ي كشي كنار .
پ . ن : * چه خوش گذشت ديشب ... اگرچه كه پسرهاش كم بود ...*
Labels: ... برای تو
من دارم سعي مي كنم ظرفيتمو ببرم بالا .
* واسه همينه كه اين بدخلقي ها و زود جوش آوردن هات فقط برام يه تمرينه .
* عزيزم ديگه به اين راحتي ها به هم نمي ريزم ، بايد پي يه راه ديگه باشي !
يك هفته است كه رفتي
دلم تنگ شده است
دوباره زده به سرم كه بي خيال اينجا شم و بيام پيشت
* نيستي ، مي گذرد ....
اما
دير
اما
Labels: ... برای تو
كار خلقتش تموم شده بود آمد كارهاشو سيو كنه كه يك دفعه پيغام آمد :
Done but with error on creation .
Labels: در وجه آقاي پروردگار
صدات كردم
جوابي ندادي
خواستمت
نشاني نبود
گشتمت
نبودي
خواهش كردم
نگاهم نكردي
فرياد زدم
نشنيدي
اشك ريختم
نديدي
گريه كردم
روي برگرداندي
افتادم
دستي براي بلند كردنم دراز نكردي
روي برگرداندم
رفتم
نيامدي
پاشدم
داشتم جان مي گرفتم
تيركمانت را بر داشتي
اين يكي گنجشك برنامه هايم را هم از روي شاخه پراندي
مگر چه كرده ام تو را؟
Labels: در وجه آقاي پروردگار
+ چشم روي هم بگذاري
ميبيني كه پر نداري !
Labels: تک جمله نگاری
گمونم قهر كرده
نه كه ديشب خفه اش كردم بس كه اس ام اس زدم و تك زنگ
- خب اينجا عذر خواهي مي كنم ، حله؟؟؟
Labels: ... برای تو
مي داني؟!
اون شب كه رفتي ، رفتم تو تختت
بالشتو بغل كردم و تا صبح آروم خوابيدم
***
از اون شب كه رفتي هر شب چشم مي دوزم به ماه
ديدي چقدر قشنگه
يه دايره كامل ...
~ مي دونم تو هم اونجا همين كار رو مي كني ...
قرار گذاشتيم با هم
چشم بدوزيم به ماه ،
اين جوري چشم تو چشم مي شيم
***
جاي خاليت اما ... با هيچ چيز پر نمي شه
Labels: ... برای تو
قول دادم بغض نكنم
قول دادم اشك نريزم
- قول نداد كه سالي يك بار بياد
اما مگر مي شد دور شدنش را از پشت شيشه ديد و بغض نكرد؟
تكه اي از وجودم را ديشب بردي
من چه گونه اشك هايم را فرو مي خوردم ؟
- فكر يك سال نديدنت ، وحشتناك بود ...
و حالا همين هراس و وحشت دامنمان را گرفت ...
Labels: ... برای تو
رفت و تمام دلم را با خود برد .
Labels: ... برای تو
مي داني؟!
امشب كسي را از دست خواهم داد كه دوستش مي دارم .
Labels: ... برای تو
مي داني؟!
-چهل و هشت ساعت بيشتر نمونده
-فردا نمي بينمش
-ازش كم كه بكني مي مونه فقط دوازده ساعت آخر
-واسه ذخيره كردن چهره اش
-رنگ چشاش
- زنگ صداش
** من مي مونم و حوضم
Labels: ... برای تو
- فقط سه روز مونده
مي گه هنوز منو نشناختي؟! ... منو رو دنده لج ننداز ...
- دوسم ميادش اش
Labels: ... برای تو
هر كي رفت ديگر برنگشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
Labels: تک جمله نگاری
مي داني؟!
خنده هايت را با تمام دنيا هم عوض نخواهم كرد .
هيچ وقت
Labels: ... برای تو
وقتش است تمام آن گذشته اي را كه رنجاندماند را به خاطرات بسپارم .
زنده گي هنوز بهانه هاي بسياري دارد
براي خنده و شادي
تمام روزهايي كه مي آيند را بايد گذراند
آنچنان كه فقط بگويم چهار سال از زنده گيم در اثر بازي يزرگترها به باد رفت
و مابقي اش را به خوبي بازي كردم .
جايت هميشه خالي خواهد ماند .
فراموش نشدي
حتا اشك هايم هم از دلتنگيت مي چكند هنوز
فقط به نبودنت
به نديدنت
به نشنيدنت
به آغوش خالي خودم
به شبهاي بي شب بخير
به اين تنهايي لعنتي
به از دست دادنت
عادت كرده ام
Labels: . براي ِ تو كه رفته اي
مي داني؟!
امشب حس خيلي بدي برام تداعي شد
نمي دونم كجاي كودكيم بود
ولي تمام مدتي كه تلفني سعي مي كردي مامان رو توجيه كني
ترس وجودم رو گرفته بود و
تپش قلبم دو برابر هميشه بود
اين كودكي لعنتي پر از ترس هاي پنهان است ...
مادربزرگم مرد بي اين كه هيچ وقت تو اوج غرور و شيطنت نوجواني گفته باشمش چه قـــــــــــــــــــدر دوستش مي دارم .
عصر شنبه بود
دستانش در دستم بود
كه نفسي رفتش و ديگر بازنگشت
نه دعاهايم ثمر داد ، نه گريه هايمان
در يك عصر زمستاني دم غروب او را از دست داديم ...
از آن روز بود كه ديدم گاهي براي گفتن عشق ها و دوست داشتن ها چقدر دير مي شود
به خودم قول دادم هرگاه كسي بود كه دوستش داشتم هيچ فرصتي را براي بيان حسم از دست ندهم .
اگرچه گاهي ضرر كردم ولي هيچ افسوسي در دلم نماند ....
گاهي سوال ها هم مثل همين حس ها بي پاسخ كه بمانند ، آه مي شوند و افسوس ...
بپرس .
هر كه رفت ...
پاره اي از دل ِ ما را با خود برد .