دستم رو زدم زير چونه ام
پاهامو جمع کردم تو بغلم
خيره شدم به اين شهر پر دود
فکر مي کنم
Labels: B 612
سه سال بود داشتم با خودم کلنجار می رفتم
با این عشق سرکوب شده
دیشب زنگ زدم تولدش رو تبریک بگویم
تلفنم بی جواب موند .
Labels: برای دروس الممالک سابق
دارم می روم بابل
باز یک هفته نیستم
+ من از زیبایی های تو انرژی می گیرم
Labels: " شین . مهر " نامه .
خونه بزرگی نیست
پنجاه و دو متر و هفتاد سانت است
همیشه می گفت : هفتاد سانت تو 52 متر خیلی مهمه باید در نظر بگیریش
من از اون خونه کلی خاطره دارم
تو اون خونه همیشه احساس امنیت کردم
از آرامشش لذت بردم
از سکوتش
گیریم که چهار طبقه رو بی آسانسور باید بالا رفت
4 سال پیش اون خونه رو اجاره داد و من فرصت این رو نداشتم که با اون خونه و خاطراتم خداجافظی کنم
حالا مستاجره رفته
خونه خالیه
البته یه کمی از وسایل قدیمی رو که نگه داشته برده اون جا
و منم دارم بعد از چهار سال می روم اونجا
از دیشیب انقدر هیجان داشتم که خوابم نبرده ....
Labels: از خروس لاری به مرغ همسایه, شاید در سپیده دم همدیگر را باز یابیم .
دیدن تو
فضای بیمارستان
و حرف زدن دربار خونه قدیمی تو
منو برد به کلی سال پیش
به نوجوانی هام
و من یادم اومد که تو خیلی بیشتر از چیزی که تا حالا برات گفتم مهمی
Labels: از خروس لاری به مرغ همسایه
دلم گرفته
دلم برای خونه
اتاقم
تنهایی هام
برای تهران تنگ شده
برای هفته ای یک بار کوه رفتن ها
+ من در پست قبلی داغ بودم قکر می کردم می تونم اون جا سر کنم
+ کامنت دونیم هم ترکیده!
Labels: لحظه های گایشی