o LoLiGameS



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Tuesday, December 14, 2010
بالاخره بعد از سه سال
رو در رو
بهش گفتم هنوز تو ذهنم پر رنگه
هنوز دوسش دارم
هنوز قيافه اش رو تجسم مي کنم

+ باري از دوشم برداشته شد
+ فکر مي کردم حالم بد مي شه ، الان که خوبم و دارم آواز مي خونم

Labels: ,

Wednesday, September 15, 2010
به یه نیروی خارجی احتیاج دارم تا ساپورتم کنه
بهت زنگ بزنم و تکلیف این خیال راحت شود
فکر این که شاید روزی برگردی....

Labels:

Monday, July 12, 2010
خیلی از رابطه ها تموم می شن
نه به این معنی که همه چیز از بین رفته و چیزی باقی نمونده
نه فقط بحث فیزیکی شون از بین میره
دیگر تماسی تو کار نیست
ولی حس و عاطفه و خواب ها و رویا ها و خاطره ها تا ابد در جریانند
و اون رابطه نه از بین میره و نه فراموش می شه و نه جایگزین .

Labels:

Tuesday, January 12, 2010
روزهایی پیش
سال هایی پیش
یکی از مهمترین افتخاراتم این بود که حسم را راحت بیان می کنم
حتا اگر لازم باشد
عاشق شدم
یک جعبه شیرینی می خرم و می روم خواستگاری
که برای بدست آوردن چیزهایی که دوست دارم می جنگم
+
نمی دانم در این دو سال چی عوض شده که من جای همه این افتخارات رو دادم به غرور و محافظه کاری
نمی فهمم چی تغییر کرده که من به جای این که گوشی تلفن رو بردارم و بهش بگم که بعد از دو سال شیرینی رویاهایم دیدن چهره او در خواب است
و نمی توانم کسی را جایگزینش کنم
که دیگر هیچ مردی به چشمم نمی آید
فقط آرام در تنهایی هایم اشک می ریزم و شب ها پیش از خواب دعا می کنم برگردی .
نمی دانم چرا تمام حس هایم را سانسور می کنم یا فقط در نوشته ای در این وبلاگ رهایشان می کنم .

Labels: ,

Monday, December 14, 2009
حالم خوب نیست
عصبانیم
همه نمودارهای منفی ام افتادن رو هم
شب ها نمی خوابم
صبح ها هم به زور بیدار می شم
عصرها می چپم تو خونه
منتظرم کسی حرفی بزنه تا دعوا کنم .
از این روزهای آخر پاییز و اوایل دی
متنفرم .

Labels:

Monday, November 16, 2009
یک سال قبل همین روزها ..
تولده % 5 ، با "مام شید "رفتیم کردان
و بسی لذت بردیم

+3 ماهه از مام شید خبر ندارم !

Labels: ,

Wednesday, May 13, 2009
دیدی دستت با کاغذ می بره چقدر بده ...
چقدر می سوزه
دو هفته آخر اردی بهشت که می شه
تمام دلم همون جوری می شه . . . می سوزه .

Labels: ,

Tuesday, April 14, 2009
برف بهاری
و باران این روزها
+
این آهنگ بامدادی
و این سایت لعنتی فیس بوک
عکس و نوشته های تو
و لجبازی من

باز اشک هایم از دل نتگیت جاریست .
خیلی دوری .

Labels:

Tuesday, January 13, 2009
امروز استرس امتحان گرفتم
- شیطونه می گه : فوقش می افتی
- اون یکی شیطونه رو شونه چپم می گه : اصلن نرو ، به جاش بشین با خیال راحت بازی کن .
+ اگر انقدر بی انصافانه حرف نزده بودی رو حساب این که یه بیست می تونه خوشحالت کنه ، الان با آرامش درس می خواندم .
+ قهر کرده بودن ،دخترک نشسته بود زار زار گریه می کرد ، گفتم دلش سوخته .
بعد از چند وقت پسره زنگ زد که اون یکی دوست دخترم که دو هفته است باهاش دوست شدم ازم خواسته با تو که 3 ساله باهات دوستم به هم برنم ، دخترک می خندید ... گفتم کو. نش سوخته
+ من هم الان از حرف هایی که بعد از ده سال این چنین بی روا زدی خنده ام گرفته !!!

Labels: