LoLiGameS
بالاخره بعد از سه سال
رو در رو
بهش گفتم هنوز تو ذهنم پر رنگه
هنوز دوسش دارم
هنوز قيافه اش رو تجسم مي کنم
+ باري از دوشم برداشته شد
+ فکر مي کردم حالم بد مي شه ، الان که خوبم و دارم آواز مي خونم
Labels: برای دروس الممالک سابق, بیست و چهارم ماه
به یه نیروی خارجی احتیاج دارم تا ساپورتم کنه
بهت زنگ بزنم و تکلیف این خیال راحت شود
فکر این که شاید روزی برگردی....
Labels: بیست و چهارم ماه
خیلی از رابطه ها تموم می شن
نه به این معنی که همه چیز از بین رفته و چیزی باقی نمونده
نه فقط بحث فیزیکی شون از بین میره
دیگر تماسی تو کار نیست
ولی حس و عاطفه و خواب ها و رویا ها و خاطره ها تا ابد در جریانند
و اون رابطه نه از بین میره و نه فراموش می شه و نه جایگزین .
Labels: بیست و چهارم ماه
روزهایی پیش
سال هایی پیش
یکی از مهمترین افتخاراتم این بود که حسم را راحت بیان می کنم
حتا اگر لازم باشد
عاشق شدم
یک جعبه شیرینی می خرم و می روم خواستگاری
که برای بدست آوردن چیزهایی که دوست دارم می جنگم
+
نمی دانم در این دو سال چی عوض شده که من جای همه این افتخارات رو دادم به غرور و محافظه کاری
نمی فهمم چی تغییر کرده که من به جای این که گوشی تلفن رو بردارم و بهش بگم که بعد از دو سال شیرینی رویاهایم دیدن چهره او در خواب است
و نمی توانم کسی را جایگزینش کنم
که دیگر هیچ مردی به چشمم نمی آید
فقط آرام در تنهایی هایم اشک می ریزم و شب ها پیش از خواب دعا می کنم برگردی .
نمی دانم چرا تمام حس هایم را سانسور می کنم یا فقط در نوشته ای در این وبلاگ رهایشان می کنم .
Labels: برای دروس الممالک سابق, بیست و چهارم ماه
حالم خوب نیست
عصبانیم
همه نمودارهای منفی ام افتادن رو هم
شب ها نمی خوابم
صبح ها هم به زور بیدار می شم
عصرها می چپم تو خونه
منتظرم کسی حرفی بزنه تا دعوا کنم .
از این روزهای آخر پاییز و اوایل دی
متنفرم .
Labels: بیست و چهارم ماه
یک سال قبل همین روزها ..
تولده % 5 ، با "مام شید "رفتیم کردان
و بسی لذت بردیم
+3 ماهه از مام شید خبر ندارم !
Labels: بیست و چهارم ماه, جهت ثبت در تاریخ
دیدی دستت با کاغذ می بره چقدر بده ...
چقدر می سوزه
دو هفته آخر اردی بهشت که می شه
تمام دلم همون جوری می شه . . . می سوزه .
Labels: از خروس لاری به مرغ همسایه, بیست و چهارم ماه
برف بهاری
و باران این روزها
+
این آهنگ بامدادی
و این سایت لعنتی فیس بوک
عکس و نوشته های تو
و لجبازی من
باز اشک هایم از دل نتگیت جاریست .
خیلی دوری .
Labels: بیست و چهارم ماه
امروز استرس امتحان گرفتم
- شیطونه می گه : فوقش می افتی
- اون یکی شیطونه رو شونه چپم می گه : اصلن نرو ، به جاش بشین با خیال راحت
بازی کن .
+ اگر انقدر بی انصافانه حرف نزده بودی رو حساب این که یه بیست می تونه خوشحالت کنه ، الان با آرامش درس می خواندم .
+ قهر کرده بودن ،دخترک نشسته بود زار زار گریه می کرد ، گفتم دلش سوخته .
بعد از چند وقت پسره زنگ زد که اون یکی دوست دخترم که دو هفته است باهاش دوست شدم ازم خواسته با تو که 3 ساله باهات دوستم به هم برنم ، دخترک می خندید ... گفتم کو. نش سوخته
+ من هم الان از حرف هایی که بعد از ده سال این چنین بی روا زدی خنده ام گرفته !!!
Labels: بیست و چهارم ماه