o LoLiGameS
<< Home



    بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
    بي بادآوري ديروزهاي تلخ
    بي استرس فرداهاي نا معلوم

    بيا همين امروزي را که هستي
    که هستم
    بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
    با هم


آن روزها











LoLiGameS

Thursday, June 28, 2007
... خواهره فردا صب می ره که با آینده ش دست و پنجه نرم کنه


... کنکور

خدایا با او بیش از آن چه با من بودی مهربان باش
Tuesday, June 26, 2007
. مرد جان بیا برویم
این خانه
این خاک
این وطن
.
. دیگر هیچ چیز برایمان نمی گذارد
... وقتی تیتر
.
. پ . ن : بیا خاطرات ِ یک ساله مان را گریه کنیم
Sunday, June 24, 2007
فوق العاده
خبرهای مهم
نمایشگاه دانشگاه های مالزی در ایران
Saturday, June 23, 2007
خسته شدم بس که پی ِ دانشگاه گشتم ، خسته ام
....
می دانی !؟
حرف ِ رفتن که جدی می شود ، بغض گلویم را چنگ می زند
نرفته ، دلم برایت تنگ می شود
اشک می ریزم
ش . مهر " جان می دانی !؟ "
... هنوز نمی دانم چه گونه در آغوش بگیرمت و چه گونه بپذیرم رفتم را و نبودنت

Labels:

Wednesday, June 20, 2007
کسی هست که بتونه در رابطه با دانشگاه های ِ مالزی به من کمک کنه ؟؟؟
. هم اکنون نیازمند ِ یاری سبزتان هستیم
Monday, June 18, 2007

می دانی !؟
کاش پانزده سال و هفت ماه و هفت روز و هفت ساعت زودتر به دنیا می آمدم
(شاید اگر کمی بزرگنر بودم ( پانزده سال و هفت ماه و هفت روز و هفت ساعت
... دیگر هیچ تفاوتی ، فاصله ای ، حسی به این چند سال حواله داده نمی شد
می دانی !؟
شاید اگر فقط کمی ، پانزده سال و ... بزرگتر بودم ،
. می توانستی تنهایی هایت را به من ببخشی تابرایت آواز بخوانم

Labels:

Sunday, June 17, 2007

می دانی!؟
در لا به لای ِ آوارهایی از خاطرات گمت کرده ام
و هر از چند گاهی نشانه ی ِ کوچکی از میان ِ آوارها مرا می برد به هشت ، نه سال ِپیش و نوزده شهریوری که از آن پس دیگر ندیدمت
تو به عمق رفتی و هر روز این آوارها بیشتر شد
می دانی !؟
... فراموش نشدی
سرکوبت کردم
***
در گوگل می گردم ، هیچ نشانی از تو نیست
نمی خواهم دیگر هیچ رابطه ای را از نو بسازم
فقط می خواهم بدانم هنوز هم وقتی می خندی چهار چاله داری؟
.... دو نا بر لپ هایت و دو تا بغل ِ لبها
کجایی ؟
سخت دل تنگتم
....


"برای ِ بانو " ک . م

Labels:

Tuesday, June 12, 2007
می دانی!؟
... شراب ِ کهنه ی ِ عشقت ، دیگر مستم نمی کند
.! این کوزه ی ِ رابطه ، گردگیری می خواهد

Labels:

Monday, June 11, 2007
می دانی !؟
،می توانم بگویم رخوت ِ شبهای ِ سرد و غمناکم را هیچ بارقه ای امیدی نخواهد تابید
. ! آن گاه که تو نیستی
اما آیا این ادبیات می تواند حس ِ عجیب ِ دوست داشتنت را بازگو کند ؟

Labels:

Sunday, June 10, 2007

می دانی !؟

می خواهم در آغوشم بگیری
. و من محکم دستهایم را دور ِ گردنت حلقه کنم ،
سر بر شانه هایت بگذارم
و از بودنت اطمینان یابم
. من رنجیده ام
...منتظرم حرفی بزنی
هیچ نمی گویی
. یک هفته گذشته است و من گمان می کنم حتمن فراموش کرده ای که چه گونه بیهوده سرم داد کشیده ای
کلاس شروع می شود

حرف می زنیم
: می گویی
One of my negative quality is that I am a quick tempered person !!!

...نگاهم می کنی ، چشمک می زنی و من می پذیرم غیر مستقیم ترین عذر خواهیت را
***
...می دانی دردهای ِ بودنت ، در کنار ِ درد های ِ نبودنت هیچ است

Labels: ,

Saturday, June 9, 2007
می دانی!؟
سخت دل تنگت شده ام
دلتنگ ِ روزهای ِ دونفری ِ مان
دلم هوای آن روزهایی را دارد که بر لیوان ِ چای خیره می شدیم
تو سیگار میکشیدی
من از پنجره ، گلخانه ی همسایه روبرو را می پاییدم
ساعت ها می گذشت
سر روی شانه هایت می گذاشتم
دستانم را در دست می گرفتی و از روزهایی می گفتی که هیچ وقت تکرار نشد
تکرار نشد
... تکرار نشد
... روزهایی که تنها تلخیش طعم ِ شکلاتی بود که با چای می خوردیم


دستانت
... دستانت را برای ِ تداعی آن روزها به من

Labels: ,

می دانی !؟
... عشق یعنی ترس ِ از دست دادن ِ تو
آیا می رسد روزی که ببینی آدم های ِ دورت را !؟

Labels:

Thursday, June 7, 2007
می دانی !؟
تو هدیه ای هستی از سوی ِ خدا
دندان ِ اسب ِ پیشکش را هم نمی شمارند


... بودنت دردی ست و نبودنت هم دردی برای ِ خودش

Labels: ,

Tuesday, June 5, 2007
می دانی !؟
... این رسم ِ زمانه ی ِ ماست
... همیشه بیشترین آسیب را به کسی می زنیم که به ماندنش اطمینان داریم

Labels:

Sunday, June 3, 2007
تا روشن شدن ِ وضعیت ِ آرشیو اینجا مستقر می شوم .
پ . ن : من می خواهم آرشیوم رو اینجا کپی کنم ، کسی می دونه باید چه کنم؟

Labels: