LoLiGameS
من
تو
مراد
عماد
Labels: دور هم گردی .
سیاه
نه از آن جهت که رنگ عشق است ..
برای تلخی این روزها
Labels: هوا روشن بود ... اما شرافت و اعتبارمان را به تاراج بردند
شاید امروز آغوشت می توانست مرهم همه نگرانی های این چند روزم باشد
شاید کمی آرامش
بوسه ای شاید
دستانت حتا
همه را از من دریغ کردی .
Labels: جهت ثبت در تاریخ, دور هم گردی .
این همه ناامنی و ترس این روزها
آغوش تو را می طلبد و دستهای او را ...
Labels: . براي ِ تو كه رفته اي, از خروس لاری به مرغ همسایه, جلال نامه
از جلوی تلویزیون می گذرم
مامان فیلم می بینه
فیلم های قدیمی خودمان
خیلی دور نیست
همین چند سال پیش
آرزوهای بزرگ نداشتیم
فقط امیدوار بودیم گذشت زمان آزادی و شادی بیشتری به ما هدیه کند
کنار هم بودیم
شاید به فاصله ساعتی از هم
الآن اما همان آرزوهای کوچک را نیز از یاد برده ایم
+ این روزها فقط می خواهیم همان امنیت نسبی گذشته مان را به ما برگردانند ... همان شادی قبل را
این روزها دوریم
به فاصله چندین ساعت از هم
اما برا ی رسیدن به هم به جز زمان ... ویزا می خواهیم
عزت و شرافتمان که رفت اعتبارمان را هم با خود برد
+ کاش به همان روزهابرگردیم
+ خسته ام .
Labels: هوا روشن بود ... اما شرافت و اعتبارمان را به تاراج بردند
از صبح انقدر خبر ضد و نقیض از برگزاری راهپیمایی یا به هم خوردن آن شنیدم ... گیج شدم
سایت ها هم که یا فیلتر شده اند و یا به خاطر سرعت بسیار کم باز نمی شدند
جمعیت 200 نفره ای از روبه روی شرکت می گذرند تعداد زیادی موتور ، وانت و ون حامل نیروهای گارد
به بچه ها خبر می دهم می ترسم
سال هاست در دعای شبانه ام قبل از سلامتی از خدایم امنیت و آرامش خواسته بودم – حسی که سه شب است هیچ کدام ما نداریمش –
دلم می لرزد
جمعیت که بیشتر می شود دلم کمی قرص می شود
توی بالکن شرکت رو به خیابان آزادی با فاصله کمی از مردم ایستاده ایم
دسته ای می گذرند
اشاره شان به ماست و شعار می دهند " آزادی اندیشه از اون بالا نمی شه "
کمی با رییس کلنجار می رویم تا راضی می شود به خیابان برویم ، خودش هم می آید
هم صدای جمعیت فریاد می زنم
بغض و اندوهم با این فریادها هم خالی نمی شود
ما آرام می رویم و ساعت 7 از میدان آزادی به شرکت باز می گردیم
ساعتی بعد خبر ناآرامی و گلوله و کشته و زخمی
+ خدایا در عدالتت به هر نفر چند بار جنگ و ناآرامی و نا امنی و درد می رسد که ما هنوز سهممان را نپرداخته ایم ؟
+ این ها که از بین ما می روند ، خواهران و برادران ما هستند .
Labels: هوا روشن بود ... اما شرافت و اعتبارمان را به تاراج بردند
چقدر دروغ؟
چقدر تابلو؟
یادت میاد یه امتحان ازمون گرفتن ؟
یادت میاد تعهد دادیم بعد از اون امتحان هیچ حق دیگری برای اعتراض نداریم ؟
یادت هست سه ماه تموم کنارم نشستی و با هم درس خوندیم ؟
یادت میاد چقدر کلاس رفتیم و چقدر معلم گرفتیم؟
یادت هست شب هایی که آرامش دستانت نبود چه گونه در استرس گزشت؟؟؟
یادت هست شب قبل از امتحان از پا در آمدم
تب کردم
هذیان می گفتم؟؟؟
ما هفتاد و پنج نفر امتحان دادیم ... هیچ کس قبول نشد .
مگر می شد ؟
مگر می شد هیچ کس قبول نشود
دروغ گفنتد
باور نکردیم .. از تلاش دست نکشیدیم
همه آن روزها گذشت
ما به شکست و اجحاف و ناکامی عادت کردیم ... به دروغ
امروز همین جور است
ما همه رای دادیم ... چه شد ؟
باز هم شکست حوردیم ... باختیم
Labels: هوا روشن بود ... اما شرافت و اعتبارمان را به تاراج بردند
خوب یادم میاد
سوم راهنمایی بودم
امتحان علوم داشتیم
همه سوال ها رو از رو ورقه دوستم کپی کردم و ته جواب هم بی این که فکر کرده باشم نوشتم ادامه سوال پشت صفحه ...
تقلب انتخابات امروز هم همین قدر تابلو است .
Labels: هوا روشن بود ... اما شرافت و اعتبارمان را به تاراج بردند
از خاطرم ...
برو .
Labels: . براي ِ تو كه رفته اي
باز این هفته هم به تعویق افتادی .
Labels: از خروس لاری به مرغ همسایه
تو گمان کن که رفته ای ...
اما نه از رویا و نه از دلم
Labels: از روی دلتنگی
دردم افزون می کند این دل تنگی هر روزه ات .
Labels: تک جمله نگاری