خیلی از رابطه ها تموم می شن
نه به این معنی که همه چیز از بین رفته و چیزی باقی نمونده
نه فقط بحث فیزیکی شون از بین میره
دیگر تماسی تو کار نیست
ولی حس و عاطفه و خواب ها و رویا ها و خاطره ها تا ابد در جریانند
و اون رابطه نه از بین میره و نه فراموش می شه و نه جایگزین .
یک زمانی بود که من نوجوان بودم و تو نگران من
نگران رفت و آمدهایم
دوست ها و ارتباط های جور واجور و گاهی خارج از مرزم
نگران درس ها و امتحاناتم
حالا الان داره همه چیز جبران می شود
دو ماهه بی خبر پاشدی از اون کشور لعنتی آمدی بیرون
و من مدام نگران درس هاتم
و رفت و آمدهای بی حد و حسابت
معاشرت های عجیب و دوست های جورواجورت
نگران کارهای یهویی و احمقانه ات
+ ساعت دو نصفه شب راه افتادی تو جاده که از شمال بیای تهران که تمام روز رو تو خونه بخوابی که چی؟!!!!
+ با خودت عهد کردی هیچ تعطیلاتی نیاد و بگذرد که تو، توی خونه بمونی و مسافرت نری ، نه ؟!
می دانی ؟!
نگرانتم.
خیلی راحت تر از چیزی که فکر می کردم
رفتی
هم از زنده گیم
و هم از قلب و ذهنم
انگاری عشق مردجان جای زیادی برای رابطه ها و آدم های جدید در قلبم باقی نگذاشته است .
مرسی که آمدی تا خاطرها ی جدیدی در این سال همه مرگ ، بسازیم
.. پر از خنده ، پر از حضورِ پر امنیت تو
خاطره های قدیمی را آنقدر تکرار کررده بودم که نخ نما شده بودند .