LoLiGameS
آمده بودم موسسه ...
موقع بيرون رفتن منو ديدي
صدام کردي
فضا تغيير کرده بود
پله ها رو رفتم بالا تا برسم بهت
موهاتو مشکي کرده بودي
نشستيم يه دل سير حرف زديم
همه حرف هايي رو که تو اين چند وقت که نيستي رو هم تلنبار شده و نگفته بوديم
چه قدر دلم برات تنگ شده بود
يه ماه مي شد که نديده بودمت
واست تعرف کردم که لاغر شدم
که ورزش مي کنم
که آيلتسو بدم مي روم دنبال مدرک و بقيه کارهاي رفتنم
که از اين کرختي دارم بيرون ميام
و تو مي خنديدي
گفتي همه چيز چه قدر بهتر شده
کارتو کمتر کردي
بيشتر حواست به خودت هست
که اين لوسميا لعنتي داره تو جنگ با تو مي بازه
که همه چيز درست ميشه
آمدم بغلت کنم
+ از خواب پريدم
Labels: خواب نگاری
خواب هایم را که بنویسم .. پر فروش ترین کتاب جنایی جهان ، از آن من خواهد بود .
Labels: خواب نگاری
خواب دیدم
دندانم زخم بود ... درد می کرد .. دندانم افتاد
فکر می کردم تعبیرش مرگ است .
اما
نگو دندان عقل بود و من یکی از احمقانه ترین کارهای زنده گیم را کردم .
Labels: خواب نگاری
باز خوابت رو دیدم
از خواب که بیدار می شم
می دونم دیدمت و همین تو ادامه روز کندم می کنه
یادم نمی مونه اما
+ خوش حالم که هنوز تو رویاهایم دارمت .
Labels: خواب نگاری
باز شبم به کابوس گذشت
به داستان های متفاوت و متوالی
+ با مام شید برای خرید گل چینی به خانه ای رفته بودیم
انگار فروشنده ها آشنا بودن
خیلی مستقیم و رک گفتند که ما توان خرید گل ها را نداریم
+ در راه بودیم شب بود
جایی پشت نیاوران
با خانه های بزرگ و زیبا
آشنا بود
ساکت و خطرناک
با " پر" بودم
کسی دنبالمون کرد
ماشین رو توی میدون پارک کردیم و ته کوچه بن بستی پناه گرفتیم
صدای بیل می آمد
مجید ت وکلی را مخفیانه دفن می کردند
با ترس فرار کردیم
مراد را به جرثقیل بسته بودند که ببرند
و" پر "با پلیس ها دعوا میکرد
+ خدا رو شکر قبل از داستان بعدی ساعت زنگ زد .
Labels: خواب نگاری
به سختی راه می رفتی
کمی خم و نفس زنان
و دستانت را به کمر تکیه کرده بودی
شکمت بزرگ و برآمده بود
آبستن بودی !
صورتت ورم داشت
باد کرده بودی
چشمانت گود رفته بود و سیاهی دورش از دور نمایان بود .
+ پی تعبیرش گشتم ... نوشته بود هرچه شکم بزرگتر باشد مال بیشتری نصیبت خواهد شد ...
خواب از من و پول از تو ... نصف ، نصف .
Labels: از خروس لاری به مرغ همسایه, خواب نگاری
دیشب بعد از سه روز سخت کاری
خیلی خوب خوابیدم
تقریبن بیهوش شدم
تا صبح خوابت رو دیدم اگرچه حزویات خواب یادم نیست .
Labels: از روی دلتنگی, خواب نگاری
به سختی خوابم برد
خوابت را دیدم
داشتم وسایلم را از خانه ات جمع می کردم تا بروم
مهمان داشتی
و سکوت تلخ من .. کنجکاوی همه را برانگیخته بود .
توضیح می دادی .. علت تلخی این روزهایت را
و صلاحی که جدایی ما را رقم می زند
عکسی بی هوا از من گرفته بودی
که گوشه ی آینه اتاقت بود .
پرسیدم " اینجوری راحتی ؟ .. این که ماه ها بگذرد و خبری از من نباشد ؟"
نگاهم کردی
با آن نگاه همیشگی
که همیشه دلم را می لرزاند
و پاسخ دادی " اگر این عکس نباشد .. حتا یادت نمی افتم
+ از خواب پریدم
دم صبح بود
روی تخت نشستم
تصمیم گرفتم
بارم را ببندم و برای همیشه از زنده گیت بروم
از رابطه ی هشت ساله
و امروز تمام روز تلخ گذشت ..
Labels: چنته خواهی + 63008, خواب نگاری, صلاح من ، صلاح تو ، صلاح ما ... هیچ کداممان
نشسته بودی رو تخت
تکیه داده بودی به دیوار
من هم روبروت دراز کشیده یودم و نگاهت می کردم
زانوهات رو تو بغل گرفته بودی
من هم پاهام رو تکون می دادم
انگاری دلت گرفته بود
صدات میلرزید
بغض داشتی
از ابراز درد و دلیلش سر باز می زدی
نمی خواستی چیزی بگویی
انگاری دلیلش را می دانم
می پرسم از فلانی ناراحتی
بغضت می ترکد
و می گویی
همه آنچه که آزارت داده است
+ بیدار می شوم
یادم نیست دلت از چه گرفته بود
من هم خسته از خواب آشفته ام و نگران تو
Labels: خواب نگاری
از خواب که بلند می شوم
خسته ام
تنم درد می کنه
چشم هام می سوزه
...
کمی می گذره یادم میاد که خوابت رو دیدم
همان روزهای قبل از رفتنت بود ، داشتی می رفتی
و من دل تنگ
تمام شب راگریسته بودم .
Labels: خواب نگاری
دیشب تو خواب ،از بین ِ مکالمات 1 جمله یادم مونده که البته گوینده اش یادم نیست .
جمله هه رو دوس داشتم .
جمله هه : "مرا اهمیت کن ."
پ . ن : یحتمل گوینده اش باید لهجه داشته بوده باشه .
Labels: خواب نگاری