<< Home
-
بيا زنده گي ديگري را شروع کنيم
بي بادآوري ديروزهاي تلخ
بي استرس فرداهاي نا معلوم
بيا همين امروزي را که هستي
که هستم
بيا همين امروزمان را زنده گي کنيم
با هم
آن روزها
- June 2007
- July 2007
- August 2007
- September 2007
- October 2007
- November 2007
- December 2007
- January 2008
- February 2008
- March 2008
- April 2008
- May 2008
- June 2008
- July 2008
- August 2008
- September 2008
- October 2008
- November 2008
- December 2008
- January 2009
- February 2009
- March 2009
- April 2009
- May 2009
- June 2009
- July 2009
- August 2009
- September 2009
- October 2009
- November 2009
- December 2009
- January 2010
- February 2010
- March 2010
- April 2010
- May 2010
- June 2010
- July 2010
- August 2010
- September 2010
- October 2010
- November 2010
- December 2010
- January 2011
- February 2011
- March 2011
- April 2011
- May 2011
- August 2011
- September 2011
- October 2011
- November 2011
- December 2011
- January 2012
- April 2012
- May 2012
- June 2012
- September 2012
- October 2012
- November 2012
- January 2013
- June 2013
LoLiGameS
Saturday, January 31, 2009
خیلی وقته حرف هام رو ، حس هام رو ، دلخوری و ناراحتی هام رو نگه می دارم تا یه زمان بهتر برای گفتنشون پیدا کنم ...
و گاهی انقدر این زمان بهتر دیر فراهم می شه که دیگربیان کردنشون فایده ای ندارد .
همین شده که دلم پر از بغض های مدفون شده است..
و همینه که خیلی ها فکر می کنند ، نمی فهمم و خوشحال از زیرکی خودشون ، می گذرند ...
و گاهی انقدر این زمان بهتر دیر فراهم می شه که دیگربیان کردنشون فایده ای ندارد .
همین شده که دلم پر از بغض های مدفون شده است..
و همینه که خیلی ها فکر می کنند ، نمی فهمم و خوشحال از زیرکی خودشون ، می گذرند ...
Labels: نقطه سر خط
Thursday, January 29, 2009
این پی ام های بی موقع و اس ام اس های بی خودت به اندازه تذکرهای این خانومه تو سمند ........ آزار دهنده و چندش آوره ...
پ . ن : هی دنیا از ما بکش بیرون .!
پ . ن : هی دنیا از ما بکش بیرون .!
Labels: لحظه های گایشی
Wednesday, January 28, 2009
زمستون به این خشکی نمی خواهم ... من دلم برف بازی و بارون بازی می خواهد .
Tuesday, January 27, 2009
یک بند بازم ... یه پایی رو یک طناب
لرزش و لغزیدن و پرت شدن سه حسی اند که همیشه همراه می برم
و کلی آدم که هر بار لغزیدنم متعجبشون می کنه و با هر قدم بیشتری که روی این طناب لغزان راه می روم تشویقم می کنند .
یک مشت تماشاچی که حتا افتادن و مرگ من براشون هیجانه ...
تو همه این لغزش ها تو هم نشستی تو جمع و فقط نگاهم می کنی ...
و من هر بار آرزو می کنم ... کاش آخرین بار باشد که از این بالا به خیل تماشاچی ها نگاه می کنم
من هر بار فقط آرزوی مرگ دارم و تو فقط نگاه می کنی ....
لرزش و لغزیدن و پرت شدن سه حسی اند که همیشه همراه می برم
و کلی آدم که هر بار لغزیدنم متعجبشون می کنه و با هر قدم بیشتری که روی این طناب لغزان راه می روم تشویقم می کنند .
یک مشت تماشاچی که حتا افتادن و مرگ من براشون هیجانه ...
تو همه این لغزش ها تو هم نشستی تو جمع و فقط نگاهم می کنی ...
و من هر بار آرزو می کنم ... کاش آخرین بار باشد که از این بالا به خیل تماشاچی ها نگاه می کنم
من هر بار فقط آرزوی مرگ دارم و تو فقط نگاه می کنی ....
Labels: در وجه آقاي پروردگار
Monday, January 26, 2009
Sunday, January 25, 2009
نمی دونم به چی حساسیت دادم یا از چی انقدر عصبی شدم که سر و صورت و تنم این همه جوش های گنده زده ...
اگر همه این 24 سال رو رو هم بگذاری ، انقدر جوش نزده بودم که الآن زدم
..
من از این همه دونه برجسته سرخ روی صورتم متنفرم
اگر همه این 24 سال رو رو هم بگذاری ، انقدر جوش نزده بودم که الآن زدم
..
من از این همه دونه برجسته سرخ روی صورتم متنفرم
Labels: مخاطب = خودم
Saturday, January 24, 2009
تازه فهمیدم خارها به چه کار گل ها میان ...
واسه اینن که هر کسی که براشون آب میاره و شب ها زیر تجیر می گذارتشون اگر روزی روزگاری خواست بغلشون کنه
...
خارهاشونو فرو بکنن تو قلبش
Labels: B 612
Friday, January 23, 2009
برای بدست آوردن هر چیز باید هزینه ای پرداخت بشه و هزینه عشق به تو عمریست که در پریشانی گذرانده ام .
پ . ن : دیر میس تحمل : دل دردت هم کارمای دل منه که شکوندی و رفتی
Labels: ... برای تو
Thursday, January 22, 2009
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
بشکست عهد و ز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
Labels: در وجه آقاي پروردگار
Wednesday, January 21, 2009
آقای مقدم که از کنار میز ما که رد می شه ، اون وقت هایی که شوهر جان هست ، همین طور بی خودی می گه : چشم ، الآن .
Labels: چای با فراماسون
Tuesday, January 20, 2009
Monday, January 19, 2009
چهارده سالم بود
طبق رسم هر سال رفته بودم چک آپ
طبق رسم هر سال رفته بودم چک آپ
که این مرد فهمید که قلبم یه مشکل بزرگ دارد
چهارده سال بود که من با اون مشکل بزرگ شده بودم و هیچ کس تشخیص نداده بود
...
من قسمتی از زنده گیم رو به این پیرمرد مدیونم
باز ما شوخی شوخی بحث کردیم ، جدی شد .
گمونم این هفته می روی
حداقل زنگ بزن خداحافظی کن .
Labels: ... برای تو
دارم سعی می کنم خودم رو از تو این رابطه مریض بکشم بیرون ...
هرچند که کلی گذشته خوب و شاد با هم داشتیم ولی انگار آینده خوبی نخواهیم داشت .
می دانی؟!
هرچند که کلی گذشته خوب و شاد با هم داشتیم ولی انگار آینده خوبی نخواهیم داشت .
می دانی؟!
سخته ...
Labels: ... برای تو
Saturday, January 17, 2009
تنها خاصیت دوران امتحانات یه عالم وقت اضافه برای نت گردی و پست گذاشتن و چت و فرندفید رفتنه ...
Labels: عدد بده
Friday, January 16, 2009
*1
نه که دوستم داشت
نه که بی من زنده گی براش سخت بود
نه که شیرینی زنده گیش بودم
نه که می خواست تمام عمر کنارم باشه
نه که آرزوش این بود که خنده رو لبم بنشونه
نه که بی این که اهمیتی به حس و حال من بده ، گذاشت و رفت .
*2
نه که پایه کباب خوردن هاش بودم
نه که هر وقت دلش گرفته بود کنارش بودم
نه که خیلی زود دلتنگش می شدم
نه که هر جا می رفت برام لوازم نقاشی می خرید
نه که 16 مرداد روز جهانی بستنی خورون امون بود
نه که گفت دوستم دارد
نه که گفت دل تنگم میشه
نه که بعد از این همه سال به خودم نه ، با مامان گفته همه این سالها تحملم کرده
سخته باز باور کنم کسی دوستم دارد .
نه که دوستم داشت
نه که بی من زنده گی براش سخت بود
نه که شیرینی زنده گیش بودم
نه که می خواست تمام عمر کنارم باشه
نه که آرزوش این بود که خنده رو لبم بنشونه
نه که بی این که اهمیتی به حس و حال من بده ، گذاشت و رفت .
*2
نه که پایه کباب خوردن هاش بودم
نه که هر وقت دلش گرفته بود کنارش بودم
نه که خیلی زود دلتنگش می شدم
نه که هر جا می رفت برام لوازم نقاشی می خرید
نه که 16 مرداد روز جهانی بستنی خورون امون بود
نه که گفت دوستم دارد
نه که گفت دل تنگم میشه
نه که بعد از این همه سال به خودم نه ، با مامان گفته همه این سالها تحملم کرده
سخته باز باور کنم کسی دوستم دارد .
Labels: چای با فراماسون
می خواهی بفهمی عاشق شدی یا نه ؟
کافیه یه نگاهی به جزوه ها و کتاب هات بندازی
اگر موقع امتحان ها ، اسمش رو گوشه ، کنارهای جروه ات نوشته باشی ...
دل داده ای ...
کافیه یه نگاهی به جزوه ها و کتاب هات بندازی
اگر موقع امتحان ها ، اسمش رو گوشه ، کنارهای جروه ات نوشته باشی ...
دل داده ای ...
Thursday, January 15, 2009
یک روزهایی فقط به خاطر تاریخشون یادآور خاطرات تلخی هستند
روزهایی که دل گیری
روزهایی که منتظری
و هیچ چیز بهتر از این نیست که یکی رو داشته باشی که یادش باشه و واسه خاطر این که شاد بشی یک پاکت پر ، آبنبات برات هدیه بیاره ...
روزهایی که دل گیری
روزهایی که منتظری
و هیچ چیز بهتر از این نیست که یکی رو داشته باشی که یادش باشه و واسه خاطر این که شاد بشی یک پاکت پر ، آبنبات برات هدیه بیاره ...
+ من هم امروز آبنبات به اون گنده گی رو گذاشتم گوشه لپم ، رفتم سر جلسه امتحان
+ به من که حال داد ، بقیه هم فک هاشون باز موند
Labels: چای با فراماسون
همیشه از این که برات اسم های خاص بگذارم خوشحال می شدم
آخر فقط واسه کسایی می شه اسم گذاشت که خاصن
دی شب یه اسم جدید برات گذاشتم : " خانوم تحمل "
پ . ن : واسه خاطر داشتن این جمع هنری فردا باید برویم دست بوس آقا ، شکرگزاری
Tuesday, January 13, 2009
امروز استرس امتحان گرفتم
- شیطونه می گه : فوقش می افتی
- اون یکی شیطونه رو شونه چپم می گه : اصلن نرو ، به جاش بشین با خیال راحت بازی کن .
+ اگر انقدر بی انصافانه حرف نزده بودی رو حساب این که یه بیست می تونه خوشحالت کنه ، الان با آرامش درس می خواندم .
+ قهر کرده بودن ،دخترک نشسته بود زار زار گریه می کرد ، گفتم دلش سوخته .
بعد از چند وقت پسره زنگ زد که اون یکی دوست دخترم که دو هفته است باهاش دوست شدم ازم خواسته با تو که 3 ساله باهات دوستم به هم برنم ، دخترک می خندید ... گفتم کو. نش سوخته
+ من هم الان از حرف هایی که بعد از ده سال این چنین بی روا زدی خنده ام گرفته !!!
Labels: بیست و چهارم ماه
Monday, January 12, 2009
نه که امتحان داریم
نه که بی پولی جیبمونو سوراخ کرده
اینه وضعمون ... هفت نفری ، دو ساعته ، چهل و شش هزارتومان خوردیم .
+ دل ز دست برفت
Labels: دور هم گردی .
Sunday, January 11, 2009
ناراحتی و دل گیری و خشم و قهر ... فراموش می شه ، حل می شه ، حتا می شه ازش گذشت ...
دلت که بشکنه ولی ... یه عمر هم که بگذره جای زخمش می مونه
+ خیلی بی انصافی .
دلت که بشکنه ولی ... یه عمر هم که بگذره جای زخمش می مونه
+ خیلی بی انصافی .
Saturday, January 10, 2009
می دانی ؟!
گاهی شعری ، آهنگی ، عکسی ، نوشته ای و ...
آنقدر از دنیا دورت می کند که باید تکه تکه ، خاطرات را کنار بزنی و به دنیا بازگردی .
گاهی آن قدر در این سیاهچال خاطرات غرقت می کند که هر چه دست و پا می زنی غم و غبار بیشتری بر دلت می نشاند ...
+ چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد........... تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
Labels: شاید برای چند نفر ... شاید فقط همان که رفته است ... نمی دانم
Friday, January 9, 2009
گاهی بعضی از اشتباهات دیر فهمیده می شوند
و خیلی سخت جبران
+ مثل حضور تو در زنده گی من .
Labels: ... برای تو, از خروس لاری به مرغ همسایه, چنته خواهی + 63008
Thursday, January 8, 2009
گاهی یک روزهایی یک حس خاصی به آدم منتقل می شه
فقط کافیه خودت رو تو جمع و شرایط قرار بدی
لازم نیست به چیز خاصی معتقد باشی ...
مثه عاشورا و شام غریبان
کافیه واسه خاطر نگاه کردن بری تو خیابون ...
* برای خودم شمع روشن می کنم
* برای دلی که یک سال تمام گرفته است ...
Labels: مخاطب = خودم
Sunday, January 4, 2009
وقتی نمی تونی حرف هاتو ، حس هاتو ، ناراحتی و خشمت رو بیان کنی .. همین می شه دیگه
داد می زنی
قهر می کنی
می ترکی !!!
و این ترکش هاس که همه اطرافیانت رو هم آزار میده
داد می زنی
قهر می کنی
می ترکی !!!
و این ترکش هاس که همه اطرافیانت رو هم آزار میده
Saturday, January 3, 2009
Friday, January 2, 2009
نه جای خالیت با چیزی پر می شه ، نه چنته کاری از پیش میره